^^^^^*^^^^^ با زنگ گوشی که برای ساعت هفت کوک کرده بودم از خواب بیدار شدم هر چند خواب من دیگر خواب نبود. امروز درست یکسال میشد که در خواب و بیداری با خاطره هایش میگذراندم. لباس هایم را که از شب آماده گذاشته بود را بر تنم کروم و در آخر شال مشکی را بر سر انداختم، اصلا در این یکسال غیر از رنگ مشکی رنگ دیگری نمی شناختم. مامان و بابا نه ماه میشد که رفته بودند ترکیه و من تنها بودم. سوار ماشین مشکی شاسی بلندم شدم و به سمت گلخانهی همیشگی رفتم. آقا داود با دیدنم آهی کشید و لبخند غمگینی زد. با ناراحتی که در صدایش مشهود بود گفت: سلام آبجی، خوش اومدی. ممنون، آقا داود. اومدم گل بگیرم برا... نگذاشت حرفم را تمام کنم. چند بار سرش را تکان داد و نا محسوس نم چشمانش را گرفت و گفت: یه گشتی بزن هر کدوم رو خواستی برات میارم منم متقابل سرم را تکان دادم و بین گل های رنگ و با رنگ میگشتم و عطر گل ها را به ریه هایم تزریق می کردم. از یک ردیفی که گذشتم عطر گل آشنایی بینیام را نوازش کرد. برگشتم و چشمم خورد به گلی که سالها با آن خاطره داشتیم. رفتم نزدیک و شاخه ای را به بینیام نزدیک کردم. ذهنم پرواز کرد به دو سال پیش و درست همینجا - می دونی عسل؟ با سر خوشی جواب دادم: چی رو؟ - من عاشق این گلم، یه حس خاصی بهش دارم. انگار گل دیگری را در بغلش گرفته و جالبش اینه که این دو تا گل در کنار همدیگه زیبا و قشنگاند و تضاد رنگ ملایمی که بینشون به وجود اومده ادم رو به وجد میاره باز هم با صدای بلندی خندیدم و گفتم: چه تحلیل قشنگی. چه نگاه خاصی خوبی به این گل داری. می خوام بیشتر بدونم نگاه عاشقش را به چشانم دوخت و بدون پلک زدنی ادامه داد: این گل بوی خوب و خاصی داره، بخصوص الان که من رو یاد تو میندازه. عسل، این گل نمادی از چشم انتظاری زیبا و شیرینی هست. نشانهای از یک وصال - عسل خانم؟ با صدای داود که شاهد عاشقانه های منو نیما بود به او چشم دوختم اما اون وقتی نگاهش به صورتم افتاد سرش را پایین انداخت. دستی به صورتم کشیدم. صورتم پر از اشک بود. این روز ها حتی اختیار چشمانم هم که بی بهانه و با بهانه می باریدن دست خودم نبود - ببخشید مزاحم شدم. می خواستم بدونم کدوم گل رو انتخاب کردین نگاه پر اشکم را به شاخه گل تو دستم دوختم و گفتم از همین یه دسته گل بدین داود هم که دیگر اختیار اشک هایش دست خودش نبود چشمان نم دارش را روی هم قرار داد و مشغول گلها شد. منم میان گل ها قدم می زدم و خاطرات مثل پتک رو صورتم می خوردند نیما؟ - جانم ببین این گل ها چه خوشگله، من می خوام دسته گل عروسیم از هر رنگ گل رز باشه لبخند جذاب و خواستنی بر لب نشاند و گفت: باشه قبوله اما من گل دامادیم از همون گل های میشه که بهت نشون دادم. چون گلبرگ های سفیدش منم که گل برگ های کوچک لیمویی که تو باشی رو بغل گرفتم و تو رو از خود جدا نمی کنم صدایم را کمی بلند کردم تا به گوش داود برسد آقا داود، بی زحمت یک دسته گل دامادی برام حاظر کن. داود که داشت با گل ها کلنجار می رفت دست هایش بالا خشک شد و با تعجب به من چشم دوخته بود. حتما داشت به این فکر می کرد که دیوانه شدهام گل را با احتیاط و وسواس در ماشین جای دادم و به سمت جایگاه ابدی عشقم رفتم نگاهم که به سمت عکسش افتاد انگار قلبم را چنگ زدند. نیمای من می داند که یکسال دلتنگ آن چشمان گیرایش هستم. می داند که امروز همان تاریخی بود که برای عروسیمان تعین کرده بودیم. دسته گل را روی سنگ سرد گذاشتم سلام نیما، ببین بی معرفت به جای اینکه تو دسته گل عروس رو بیاری من دسته گل تو رو آوردم. نمی خوای بلند بشی. همون دسته گل رو آوردم که آرزوت بود. نیما مگه تو نبودی که می گفتی گل نرگس با غنچه ی لیموییاش خوشگل هست. مگه تو نبودی که می گفتی اگه گلبرگ های بزرگ از گلبرگ های کوچکش جدا بشه زیبایی نداره؟ نیما ببین عسل بدون تو زیبایی نداره. عسل بدون تو معنی نداره. اصلا نامرد تو چرا بهم گفتی نرگس نماد انتظاره؟ یکساله دارم انتظار اومدنت سر قرار همیشگی رو می کشم. نیما الان که تو نمیای من میام پیشت! ببین دسته گلت رو هم میارم ها تو تو بشی دوماد و من بشم عروس. دیگه نمی خوام انتظار بکشم تیغ را در رگ دستم لغزاندم و سرم را روی گل ها گذاشتم. نیما چقدر با کت و شلوار سفیدش خوشتیپ شده بود. دستش رو دراز کرد و دستم رو گرفت، دسته گلش رو بهش دادم
از شيخ دانايى پرسیدند پلنگ را با مگس تفاوت در چیست؟ شیخ دانا سر و ریش خود بخارانيد و همی گفت مگس را چو رینی، بینی و پلنگ را چو بینی برینی 😑😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دیشب داشتیم نذری پخش میکردیم یه پیرزنه اومد گفت : خیر از جوونیت ببینی , پیر شی ننه , یه غذا به من بده گفتم : مادر جان ! غذا تموم شده گفت : خدا بزنه به کمرت , به حق ابالفضل , تیکه تیکه شی , بری زیر تریلی به حق پنج تن. ایشالا جنازه تو از تو جوب جمع کنن دیدم داره خاندانمو به باد میده , رفتم یه غذا براش خریدم دادم بهش گفت : پسرم ایشالا هر چی از خدا میخوای , خدا بهت بده یعنی دکمه خاموش,روشن دعا و نفرینش به شیکمش وصل بود 😂😂😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ روزی شیخی مریدان خود را به ضیافتی دعوت کردندی مریدان در مجلس حاضر شدندی شیخ مریدان را به مسابقه دعوت نمودندی, از این قرار که هر کدام از مریدان که بلندتر گوزیدندی 💨 🚶گوزویه اعظم لقب گرفتندی 😂 مریدان یک به یک گوزیدن را آغاز کردندی و به سرعت لقب را از یکدیگر روبودندی نا گه یکی از مریدان فشاری عجیب بر خود وارد آوردندی وچنان گوزی کردندی که گودالی در زمین به وجود آمدندی و از آن آب بالا آمدندی 😂 شیخ و مریدان همه از خنده خشتک بدریدندی به درون گودال پریدندی و مشغول جشن و آب بازی شدندی و از آن پس آن مکان را جا گوزی نام نهادندی که به مرور زمان به جکوزی تغییر نام یافتندی 😂😝 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ بچه ای از مادرش پرسید تو چه سنی می تونم، بدون اینکه اجازه بگیرم از خونه برم بیرون؟ . . . . . . . . مادرش گفت : بابات هم هنوز به این مرحله نرسیده 😐😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ پسر اصفهانیه به باباش میگه: 5 هزار تومن بده باباش میگه: چی 4 هزار تومن 3هزار تومن میخوای واسه چی بچه های مردم روزی 2 هزار تومن میگیرن با همون هزار تومن کنار میان اونوقت تو از من پونصد تومن میخوای بابای من سیصد تومن به من نمیداد که بخوام دویست تومن به تو بدم...پپ بیا حالا این صد تومن را بگیر پسره نگاه کرد دید پنجاه تومنه 😂😂😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ پیرمرد رفت مطب دکتر ؛ بغل دستیش که لکنت زبون داشت میگه : ش ش شما چ چ چه ناناناراحتی دددارین؟ پیرمرد گفت : پروستات میگه : ب ب ببخشید پ پ پروستات چی چی چیه؟ پیرمرد گفت : همین جوری که شما حرف میزنین من میشـاشـم 😂😂😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ جفر ماه رمضون میره خونه دوستش می خوابه دوستش بهش میگه سحر صدات کنم؟ . . . . . . . . . یارو می گه نه همون جفر صدام کنی بهتره 😌😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ حیوان خونگی فقط «ماهی» 🐠 . . . . . . . نه سر و صدا داره، نه کثیفی خاصی داره، نه جای خاصی میگیره، نه میفهمی گشنشه، نه میفهمی تشنشه، نه میفهمی خوابه فقط یهو میبینی مرده 👻 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ امروز یه مطلبی خوندم درباره اینکه وقتی خانمها ظرف میشورن دوست دارن عشقشون از پشت بغلشون کنه چون خیلی رومانتیکن . . . . . . . . . . از همینجا اعلام میکنم ما خانمها وقتی ظرف میشوریم دوس داریم عشقمون بیاد ظرفا رو از مون بگیره خودش بشوره لازم شد ما بغلشون میکنیم خیلی هم رومانتیکتره ☺️☺️ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ﺩﺧﺘﺮﻩ ﺗﻮ ﮔﻮﮔﻞ ﺯﺩﻩ ﺷﻮﻫﺮ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻮﺟﻮﺩﯼ ﺍﺳﺖ⁉️ ﮔﻮﮔﻞ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮﻫﺮ ﻓﻌﻼ ﻣﻮﺟﻮﺩ ﻧﯿﺴﺖ ❗️ ﯾﻪ ﺩﻭﻧﻪ ﭘﯿﺮپسر 💨🚶ﺗﻪ ﺍﻧﺒﺎﺭ ﻣﻮﻧﺪﻩ ❗️ ﻓﺎﮐﺘﻮﺭ ﮐﻨﻢ؟ ﯾﺎ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ📚🎓 ﻣﯿﺪﯼ؟ 😂🙈😄😁 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ جففففر خانواده خودشو به همسر تهرانیش معرفی میکنه میگه: این دایمه، این بوامه، این خالومه، این آمومه دختره میگه : گیجم کردی 😕 جففففر میگه:گی جمع نکردم اینا فامیلامن بیشعور 😶😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ عمم تو ماشين شوهرش يه تار موى زن پيدا كرده دعواشون شده . . . . . . . ... . . . شوهرش گفته يه نيازمندو سوار كرده بودم برسونم عمم گفته نيازمند غلط کرده موهاشو بلوند ميكنه 😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ﻓﻮﺍﻳﺪ ﺧﺮ ﺗﻮ ﺯﻧﺪگی ﺍﮔﻪ ﻣﻴﺨﻮﺍی ﻣﻮﻓﻖ ﺑﺎشی ﺑﺎﺱ ﺧﺮﺕ ﺑﺮﻩ ﺧﺮﺕ ﺑﻴﺎﺩ ﺧﺮﺷﺎﻧﺲ ﺑﺎشی ﺧﺮﺧﻮﻥ ﺑﺎشی ﺧﺮﭘﻮﻝ ﺑﺎشی ﺧﺮﺕ ﺑﺮﻭ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻪ ﺍﺻﻦ ﻣﻴﺰﺍﻥ ﺧﻮبی ﺍﻳﻦ ﺧﺮ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺭﻭﻥ ﺁﺩﻡ ﻫﺴﺘﺶ ﺑﺎ ﺧﻮشبختی ﺍﻭﻥ ﻓﺮﺩ ﺭﺍﺑﻄﻪ ﻣﺴﺘﻘﻴﻢ ﺩﺍﺭﻩ ﺍﺯ ﻗﻀﺎ ، ﺧﺮ ﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﺮگی ﺩﻡ ﻧﺪﺍﺷﺖ ، ﺧﺮ ﺷﻤﺎ ﭼﻄﻮﺭ !؟ 😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ زن دوم نگیرین . . . . . . . . . . یا اون شمارو میکشه یا شما اونو یا زن اولتون هردوتاتونو 😅😂🤣 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ پدربزرگم میفرمود💬 . . . .. . . . اگه میخوای زنت آشپزیش خوب باشه از شمال زن بگیر، اگه میخوای زیبایی خدادادی داشته باشه از ترکا بگیر، اگه میخوای مث شیر پا به پات بیاد از کردا بگیر و اگه میخوای طایفه زنت پشتت باشن از لرا بگیر . . . . . . ولی اگه میخوای زندگی راحت و بی دردسری داشته باشی کلا زن نگیر :/ نور به قبرت بباره مرد ❤️😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ یادتونه تابستونا توراه مدرسه یخمک میگرفتیم از وسط نصفش میکردیم . . . .. . . . . چرا الکی میگید آره اخه تابستون مگه مدرسه باز بود تجدیدیهای بدبخت 😂😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ دیروز رفتم پارک دیدم یه دختره خیلی غمگین رو نیمکت نشسته و به زمین نگاه میکنه رفتم یه گل چیدم و دادم دستش پرسید: ماله منه؟ گفتم بله یه لبخند گوشه ی لبش نشست بعد رفتم به باغبون گفتم: اون دخترو میبینی اونجا نشسته؟ هر روز میاد گلهای پارک رو میکنه باغبون هم با بیل افتاد دنبالش پس چی فکر کردی من اهل این جلف بازیام؟؟ فقط میخواستم ببینم یه دختره غمگین با چه سرعتی میتونه بدووه 🏃🏃😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ آقایﻣﺠﺮﻱ : ﮐﻲ ﻣﻴﺪﻭﻧﻪ ﻋﺸﻖ ﭼﻴﻪ؟ ﻓﺎﻣﻴﻞ دور : ﺑﻪ ﺧﺮﻳﺖ ﺭﻣﺎﻧﺘﻴﮏ ﻣﻴﮕﻦ ﻋﺸﻖ ٱقایﻣﺠﺮﻱ : ﻋﺸﻖ ﻳﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺧﻴﻠﻲ ﺧﻮﺑﻪ ﭘﺴﺮﻋﻤﻪزا : ﻣﺜﻞ ﺣﺴﻲ ﮐﻪ ﺁﺩﻡ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﻳﻲ ﺩﺍﺭﻩ ٱقایﻣﺠﺮﻱ : ﺧﻴﻠﻲ ﺑﻴﺸﺘﺮ ﮐﻼﻩ ﻗﺮﻣﺰﻱ : ﻣﺜﻞ ﺣﺴﻲ ﮐﻪ ﭼﻨﺪﺗﺎ ﺁﺩﻡ ﺗﻮ ﺩﺳﺘﺸﻮﻳﻲ ﺩﺍﺭﻥ 😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ گُشنگی امسال اصلا اذیتم نکرد . . .. . . . . . . . . سحری میخورم بعد صبحونه میخورم ، ناهارم میخورم، افطارم میخورم، شامم میخورم. حس می کنم سیری داره یه ذره اذیتم می کنه 😂😅 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ خارجيا تشييع جنازه=گريه کنسرت=رقص و شادي مسافرت=تفريح تولد= شادي سر کار=کار دریا=شنا پشت فرمون=رانندگي ايرانيها: تشييع جنازه=موبايل کنسرت=موبایل مسافرت=موبایل تولد=موبایل سرکار=موبایل دریا=موبایل پشت فرمون=موبایل🙄 😂😂😂😂 ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ ○ با تشکر از ننه پفکی برا بسته جوک امروز *ghalb_sorati* دلاتون شاد و لباتون خندون **♥**
دو دقیقه پیش
در حال حاضر هنوز بخش چت راه اندازی نشده است
دو دقیقه پیش
یکمی صبور باش عزیزکوم درستش موکونیم
دو دقیقه پیش
تست برای پیام طولانی چند خطی
خط دوم
خط سوم